خاطرات یک بی عرضه (جلد سوم)
خاطرات یک بیعرضه (جلد چهارم)
"گرگ هفلی همیشه عجله دارد که زودتر بزرگ شود.اما بزرگ شدن هم دردسرهای مخصوص به خودش را دارد.او ناگهان با فشارهای زیادی روبهرو و درگیر اتفاقهای عجیبی میشود؛ مثل میهمانیهای شبانه، افزایش مسئولیتهایش و حتی تغییرات ناشی از سن بلوغ.بعد از دعوا و قهر با دوست صمیمیاش، رالی، آیا گرگ میتواند به تنهایی از پس این مسئولیتها بر بیاید و با حقایق زشت زندگی مواجه شود؟این کتاب بینهایت خندهدار است."
«آیزاک بشویتس سینگر»(۱۹۰۴-۱۹۹۱)، نویسندهی لهستانی ساکن آمریکا، در کتاب «احمقهای چلم و تاریخشان» در قامت یک قصهگو مخاطبش را به جهان قصههایی میبرد که کوچک و بزرگ از شنیدنشان احساس لذت میکنند. او آنچنان که خود میگوید کتابش را نه فقط برای بچهها، بلکه برای والدین آنها هم نوشته است. به زعم نویسنده «والدین نیز بچههایی جدیاند.»
«چِلم» فقط یک شهر در لهستان نیست که سادهلوحی مردمش از گذشتههای دور تا امروز بر سر زبانها بوده است. اگر کتاب «بشویتس سینگر» را بخوانید، خواهید دید که با چلمی به وسعت جهان روبهرو هستیم و ما همگی ساکن چلمیم. چلمی بودن دشوار نیست. کافی است به اندازهی لحظهای قوم، تبار، کشور، شهر، خانواده، باور، فرهنگ یا زبان خود را بر دیگران برتر دانسته باشیم، تا به جرگهی شهروندان افتخاری چلم بپیوندیم. «احمقهای چلم»، قصهی انسانهای مغرور و در عین حال عقبماندهی سراسر دنیاست؛ قصهی انسانهایی که معتقدند «وقتی عقل را در آسمان تقسیم میکردند، نود درصدش را به آنها دادهاند.»
چلمیها نمیاندیشند. آنها یا تابع حاکماند یا تابع رهبران شورشی. البته هم حاکمان و هم رهبرانِ شورشی، اهل اندیشیدن هستند؛ منتهی همانطور که مردم چلم با نیندیشیدن بخشی از تاریخ حماقت را شکل دادهاند، گروه نخبگان نیز با اندیشههایشان به تکوین همان تاریخ یاری رساندهاند.
یک سال پس از ترجمهی فارسی کتاب احمقهای چلم و تاریخشان، کتابی دیگر از سینگر در ایران منتشر شد: «دوباره احمقهای چلم». شش داستان این کتاب که شامل هشت داستان کوتاه طنز و یک یادداشت کوتاه دربارهی ادبیات کودک است، باز به ماجراهای چلم اختصاص دارد. آخرین داستان کتاب، «تودی ناقلا و لیزر خسیس» که برآمده از قصههای بومی اکراینی است. در قصهای که سینگر روایت میکند، «تودی» به بهانهی آمدن خواستگار برای دخترش، از «لیزر» یک قاشق غذاخوری نقره امانت میگیرد و روز بعد قاشق را همراه یک قاشق چایخوری نقره به صاحبش برمیگرداند. وقتی لیزر میگوید که قاشق چایخوری متعلق به او نیست، تودی جواب میدهد: «قاشق شما دیروز یک بچه به دنیا آورد...» همین ماجرا سه شب دیگر ادامه پیدا میکند تا اینکه تودی، به بهانهی آمدن خواستگار این بار از لیزر میخواهد تا یک جفت شمعدان نقرهی گرانقیمتش را به او امانت دهد. لیزر خسیس هم با خوشحالی موافقت میکند، اما دیگر خبری از شمعدانها نمیشود! لابد باقی قصه را خودتان حدس زدهاید...
دنیای قصههای سینگر با جهان مالوف قصههای ما بیگانه نیست و لذت و سرخوشی ناشی از خواندن قصههایش نشانی است بر این نزدیکی.
در کتاب «دوباره احمقهای چلم»، پس از هشت داستان کوتاه، یادداشتی نیز به قلم نویسنده منتشر شده است. این یادداشت چنین نام دارد: «آیا کودکان نقادان اصلی آثار ادبیاند؟» یادداشت سینگر اینطور آغاز میشود: «کودکان بهترین خوانندگان آثار ادبیاند. بزرگسالان مسحور نام بزرگان، سخنان پرطمطراق و مقهور تبلیغات گستردهاند. نقادان نیز که به جامعهشناسی بیش از ادبیات علاقه دارند، میلیونها خواننده را وامیدارند تا داستانی را که در جهت تحول اجتماعی نباشد، ارزشمند ندانند... اما کودکان تسلیم چنین عقایدی نمیشوند... در عصر ما که قصهگویی یک هنر فراموششده است و جامعهشناسی آماتور و روانشناسی مبتذل جایگزین آن شدهاند، کودک هنوز خوانندهای است مستقل که به چیزی جز ذوق و سلیقهی خود تکیه نمیکند...»(صص ۹۰ و ۸۹) وی در ادامهی یادداشتش به ضرورت ارتباط عمیق متن با نویسنده اشاره کرده، مینویسد: «گاهی اوقات موضوعی دارم، اما چیزی مرا به نوشتن آن وانمیدارد. من دربارهی موضوعات بسیاری مطلب نوشتهام، ولی هرگز از آنها استفاده نخواهم کرد، زیرا واقعا به آنها علاقهمند نیستم. در نهایت هم باید متقاعد شوم ـ ولو به خطا ـ که تنها من میتوانم دربارهی این موضوع داستان منحصر به فردی بنویسم. آنگاه با خود میگویم این باید داستان من باشد. باید شخصیت، منش و راهی را که من در زندگی میروم، بیان کند.»(ص۹۰)
سینگر میگوید: «غمانگیز است که بسیاری از نویسندگانی که داستانهای ماوراءالطبیعهای را تحقیر میکنند، برای کودکان داستانهای تخیلیای مینویسند که چیزی جز هرج و مرج محض نیست. کتابهایی برای کودکان وجود دارد که جملههاشان منسجم و مرتبط با یکدیگر نیست. حوادث غیرارادی و به طور تصادفی رخ میدهد، بدون اینکه هیچ گونه ارتباطی با تجربیات یا افکار کودکان داشته باشد. چنین نوشتههایی نه تنها کودک را سرگرم نمیکند، بلکه به نحوهی تفکر او آسیب میرساند. گاهی اوقات حس میکنم که نویسندگان به اصطلاح پیشگام سعی میکنند کودک را برای «شبزندهداری فینیگانها»، اثر جیمز جویس یا معماهایی از این قبیل که بعضی پروفسورها به شرح آنها علاقهمندند آماده کنند. چنین داستانهایی به جای اینکه به اندیشهورزی کودکان کمک کنند، سبب ناتوانی فکری آنها میشوند. اینطور بگویم: داستان تخیلی، آری؛ مهملبافی، خیر.»(ص۹۱)
نویسنده که در روایتش از چلم به سنتهای قصهگویی شفاهی تکیه دارد، معتقد است: «ادبیات عامیانه نقش مهمی در ادبیات کودکانه بازی میکند. تراژدی در ادبیات مدرن بزرگسالان راه خود را به طور کامل از ادبیات عامیانه جدا کرده است. بسیاری از نویسندگان جدید بیریشه شدهاند. آنها نه تعلقی به هیچ دسته و گروه خاصی دارند و نه میخواهند داشته باشند. آنها حتی میترسند از اینکه قومگرا، ناسیونالیست یا حتی شوونیست نامیده شوند. در واقع ادبیات بدون ریشه وجود ندارد... هرچه یک نویسنده در محیطش ریشهدارتر شود، به همان اندازه نیز مردم بهتر میتوانند او را درک کنند و هرچه ملیتر شوند، جهانیتر خواهند شد. ... من کودکان یهودی، خردمندان یهودی، احمقهای یهودی و عروس و دامادهای یهودی را توصیف کردهام. حوادثی که نقل کردهام در ناکجاآباد اتفاق نیفتاده، بلکه در دهکدههای کوچکی که به خوبی میشناختم و در آنها بزرگ شده بودم اتفاق افتادهاند... بسیاری از کتابهای امروزی برای کودکان، رنگ محلی و جذابیت قومی ندارند. نویسندگان سخت تلاش میکنند تا جهانی بنویسند. آنها میخواهند کالایی تولید کنند که برای همه خوشایند باشد، نه برای یک گروه خاص... بدون ادبیات عامیانه و ریشههای عمیقش در یک مکان و موقعیت خاص، ادبیات منحط میشود و رو به ضعف مینهد. این موضوع دربارهی ادبیات در همهی زمانها صدق میکند. خوشبختانه حتی امروزه نیز ادبیات کودکان بیشتر ریشه در ادبیات عامیانه دارد تا ادبیات بزرگسالان و همین امر ادبیات کودکان را این اندازه برای نسل ما مهم کرده است...»(صص ۹۱-۳)
نویسنده یادداشتش را اینطور به پایان میبرد: «در عصر ما وقتی که ادبیات بزرگسالان رو به انحطاط نهاده، کتابهای خوب برای بچهها، تنها امید و تنها پناهگاه است. بسیاری از بزرگسالان کتابهای کودکان را میخوانند و از آنها لذت میبرند.»(ص۹۵)
بله! قصههای چلم هم برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است، هم برای والدین آنها. طعم این قصهها را بچشید! ضرر نخواهید کرد!
احمقهای چلم و تاریخشان سال ۱۹۶۹ جایزهی Caldecatt را که یکی از جایزههای مهم ادبیات کودک و نوجوان آمریکا است به دست آورد. آیزاک بشویتس سینگر جایزهی نوبل ادبی سال ۱۹۷۸ را نیز در کارنامهی خود دارد.
منابع:
ـ احمقهای چلم و تاریخشان، آیزاک بشویتس سینگر، ترجمه: پروانه عروجنیا، تصویرگر: اوری شولتز، نشر آسمان خیال، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۹، قیمت: ۲۸۰۰تومان.
ـ دوباره احمقهای چلم، هشت داستان طنز، آیزاک بشویتس سینگر، ترجمه: خدیجه روزگرد، نشر آسمان خیال، تهران، ۱۳۹۰، قیمت: ۳۵۰۰ تومان