sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش
sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش

خاطره ای در اردوی امسال ( پسر ماهی سرخ کن )

خاطره ای در اردوی امسال ( پسر ماهی سرخ کن ) 



با دانش آموزان جدید به اردوی گلمکان رفته بودیم 

نزدیک ظهر یک دانش آموز کلاس اول را به من سپردند و گفتند به کمپ کلاس اول ببرم از نزدیک کمپ ها که عبور می کردم بوی هوس انگیزی گام  هایم را سست کرد و مرا به آن سمت کشاند از لای پرده داخل اتاق را نگاه کردم و آقای رهبری زاده و یکی از دانش آموزانش را دیدم که مشغول سرخ کردن ماهی قزل آلا بودند . مظلومانه به آنان نگاه کردم تا اینکه مرا برای خوردن قطعه ای ماهی دعوت کردند . به سرعت آن دانش آموز را به کمپ بردم و باز گشتم . 


تا کنون ماهی قزل آلا زیاد خورده بودم اما مزه ی این ماهی با تمام دفعات تفاوت داشت و حتی الان که دارم این مطلب را می نویسم هنوز مزه ی آن را زیر زبانم احساس می کنم 

جایتان بسیار حالی بود . نمی توانم کلمه ای که وصف مزه ی آن ماهی را بکند پیدا کنم و تنها می توانم بگویم خیلی ، بسیار ، واقعا و ... خوشمزه بود . 


ببخشید که نمی توانم شما را به خوردن ماهی دعوت کنم اما می توانم بگویم از لای پرده چه صحنه ی فراموش نشدنی را دیدم . 
















نظرات 2 + ارسال نظر
researcher چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 ب.ظ

hmmm.i ate a little.it was great as you said
and that boy is my friend(ali sharifzadeh

your friends is wonderful boy

على (ماهى سرخ کن ) چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:46 ب.ظ

سلام
ممنون از لطفتون
که عکس های من رو تو وبلاگ گذاشتید
باورم نمیشه اون موبایل اینقدر کیفیت تصویر داشته باشه
همچنین از ٰقای رهبری زاده معلم بسیار بزرگوار سپاسگزارم که قبول کردن ماهی ها رو برام سرخ کنن
ممنون
علی شریف زاده

امید وارم بزودی تکرار شود
مرکوری از داشتن دوستی مانند شما به خود می بالد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد