sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش
sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش

قبل از اینکه دیر بشه قدر چیز هایی که داری را بدون

قبل از اینکه دیر بشه قدر چیز هایی که داری را بدون 


ساعت آخر بود، دخترک گوشه کلاس تنها و آرام نشسته و به چهره مهربان معلم ؛چشم دوخته بود . 
یکی از بچه ها می خواست چیزی بخورد که معلم می فهمد. با مهربانی می گوید : بچّه هازنگ آخره! اگه سر کلاس چیزی بخورین نمی تونین توی خونه غذای خوشمزه مامانتون رو بخورین! 
چند نفر با خنده و شوخی می گویند اگه غذا نداشتیم چی؟
دخترک در گوشه کلاس آرام زمزمه می کند: اگه مامان نداشتیم چی ... ؟!!!


نظرات 4 + ارسال نظر
arvin سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:12 ب.ظ

خیلی خیلی قشنگ بود من دیگه قدر چیزایی رو که دارم میدونم

مخصوصا مادر

نگین سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:16 ب.ظ http://neginmohtaram.blogfa.com

خییییییییییلی قشنگ بود با اجازه گذاشتم تو وبم
راستی قالب جدیدتون مبارک

پاسخ در وبلاگ شما

sajadkordyani سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ب.ظ

خیلی قشنگبود من از این به بعد قدر چیزهاییکه خدا به من داده رو میدونم مثل پدرو مادریامعلمی به خوبی شما

محصوصا مادر

نگین پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ http://neginmohtaram.blogfa.com

ممنون از لطفتون
حتما در اولین فرصت سعی می کنم یکی از داستان هام رو بذارم
من یکبار اومدم رسالت ولی شما را زیارت نکردم .متاسفانه من هر روز عصر غیر از روزای چهارشنبه کلاس دارم ولی امیدوارم بتونم یه روز عصر بیام. راستی شما چه روزایی رسالت کلاس دارین؟؟دلم برای کلاس های پنج شنبه سال پنجممون و آزمایش های انفجاریمون تنگ شده.راستی بستنی 100 غلط املایی پارسالتون رو هم ندادین
موفق باشین

لازم نیست به زحمت بیفتید می دونم چقدر سرتون شلوغه
بستنی هم طلبتون انشاالله فصل گرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد