sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش
sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش

زمین شناسان برتر مدرسه مشخص شدند ;


بعد از یک رقابت سخت و نفس گیر زمین شناسان برتر مدرسه امید با یک رقابت نزدیک و حساس انتخاب شدند . 



سید محمد حسین  برکاتی   ( آلفرد وگنر )




محمد حسین  فرشچی   ( لرد کلوین )




کامران  کیانی  ( جان فرانسیس ریشتر )





 پدرام حمیدی راد  ( آندریا موهوروویچ )



  پدرام علیزاده  ( پرفسور رمزی )


آزمون هوش و خلاقیت شماره 1

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آزمون جامع شماره 10

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به این میگن خلاقیت


تا حالا خلاقیت به این جالبی دیده بودید 




این اتفاق امروز در کلاس سعدی افتاد بسیار جالب و شگفت انگیز بود 


نتیجه آزمون زمین شناس برتر مدرسه کیست؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

زمین شناسان بزرگ جهان


معرفی 5 زمین شناس برتر جهان به مناسبت مسابقه 

زمین شناس برتر مدرسه کیست ؟ 


لرد کلوین


 

سال 1824 میلادی، ویلیام تامسون، که بیشتر با نام لرد کلوین مشهور است، دیده به جهان گشود.
او ریاضیدان و فیزیکدان و مهندس ایرلندی-اسکاتلندی و یکی از پیشگامان مهم علوم طبیعی در قرن نوزدهم بود و در ایرلند متولد شد. پدرش استاد ریاضی دانشگاه گلاسکو بود و ویلیام هم از 10 سالگی، تحصیل در دانشگاه گلاسکو را شروع کرد. ویلیام تامسون خیلی زود به ریاضیات و مبانی فیزیک علاقه مند شد و مقاله هایی درباره حرکت اجسام نوشت.
وی تحقیقات جامعی نیز درمبحث حرارت و برق انجام داد و درانتقال پیام با سیمهای زیردریایی اصلاحاتی به عمل آورد. این دانشمند انگلیسی سرانجام تلگراف زیردریایی را کشف کرد.
کلوین در حوزه زمین شناسی هم نظریه هایی داده است و به خاطر اعتقادش به مسیحیت، خلقت‌گرا به حساب می آمد. او با کمک دانسته‌هایش در ترمودینامیک توانسته بود عمر خورشید و همچنین زمین را تخمین بزند. با انتشار کتاب منشأ انواع، داروین، به مخالفت با آن پرداخت و معتقد بود که عمر خورشید (برابر آنچه که او تخمین زده بود) کمتر از آن است که برای درستی نظریه تکامل لازم است. 
بعدها اگرچه در گفتگوهای خصوصی به نادرستی تخمین خود معترف بود، اما همچنان با نظریه تکامل، که داروین مطرح کرده بود، مخالف ماند.
لرد کلوین در سال 1865 میلادی انرژی جنبشی را معرفی نمود. وی تحقیقات مفصلی را درباره حرارت انجام داده است به همین دلیل درجه بندی سنجش دما و حرارت بنام این دانشمند، نامگذاری شده است. 
اندیشه استفاده از اتم بعنوان ساعت، نخستین بار در سال 1879 توسط او مطرح شد. وی اظهار داشت برای اندازه گیری فاصله زمانی، اتم از هر چیزی بهتر است. اما در زمان کلوین ساختار اتم و ترازهای انرژی اتمی هنوز مورد توجه نبود. 
همچنین لرد کلوین بیان کرد که پائین ترین دمای ممکن صفر مطلق است. وی پیشنهاد مقیاس دمای مطلق را بیان نمود و بخاطر همین نظریه معروف است. این واحد اندازه‌گیری دما که مستقل از خواص فیزیکی ماده است، به افتخار او، مقیاس دمای کلوین، نام گرفته است. در این سیستم اندازه‌گیری، صفر کلوین، پایین ترین دمای ممکن است که با هیچ فرایند فیزیکی نمی توان به آن رسید، اما می توان به آن نزدیک شد.
کلوین تا زمان مرگ اش در 1907 جوایز و افتخارات زیادی مانند نشان شوالیه را از آنِ خود کرد. اما مهم ترین آن ها گرفتن لقب اشرافی لرد کلوین بود. کلوین، نام رودخانه ای است که از زمین های دانشگاه گلاسکو رد می شود.
البته او به انجام پیش بینی نادرست هم مشهور است به طور مثال گفته بود : پرواز کردن با وسیله ای که سنگین تر از هوا است ممکن نیست.



آندریا موهوروویچ




 

وی در 23 ژانویه 1857 در روستای ساحلی ولوسکو اطریش متولد شد. پدر وی آهنگر و سازنده لنگر کشتی بود. آندریا تحصیلات ابتدایی خود را در روستای محل تولدش گذراند و برای ادامه تحصیل به دبیرستانی در شهر مجاور رفت. وی در سن 15 سالگی به زبان های ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی احاطه کامل داشت و بعدها آلمانی، لاتین و یونانی را نیز آموخت.

او تحصیلات دانشگاهی خود را در ریاضی و فیزیک در دانشگاه فلسفه پراگ در سال 1875  و زیر نظر یکی از استادانش پروفسور ارنست ماچ، به پایان رساند. وی فعالیت خود را در سال 1879 با آموزگاری در دبیرستان زاگرب و دبیرستان اوسیک آغاز کرد. در اول نوامبر 1882 آندریا آموزش را در مدرسه ملوانی باکار در نزدیکی ریکا آغاز نمود و 9 سال در آنجا ماندگار شد. کار در آن مدرسه برای آغاز فعالیت علمی وی بسیار مشکل بود. در آنجا بود که وی اولین تماس مستقیمش را با علم هواشناسی برقرار نمود. چیزی که او را جذب این علم کرده بود، یک ایستگاه هواشناسی در باکار بود. وی در سال 1887 کار ساخت دستگاه هایی را که خود طراحی کرده بود، برای مشاهده منظم و اندازه گیری سرعت افقی و عمودی ابرها آغاز نمود. وی پدر معنوی بسیاری از دانش آموزان فقیر و مستعد بود که آنها را برای ادامه تحصیل در مدرسه ملوانی سلطنتی در باکار انتخاب می کرد.

موهوروویچیک در سال 1891 بنا به درخواست خودش به دبیرستانی در زاگرب منتقل شد و از اول ژانویه 1892 به عنوان رئیس رصدخانه هواشناسی زاگرب انتخاب گردید. وی در این محل مشاهدات هواشناسی خود را ادامه داد و ایستگاه های هواشناسی را در کل کرواسی گسترش داد. آندریا به مشاهده و مطالعه پدیده های غیر طبیعی هواشناسی از جمله گردباد تورنادوی 31 مارچ 1892 در نوسکا که یک قطار باربری 13 تنی را به همراه 50 مسافر به فاصله 30 متر پرتاب کرده بود پرداخت و به طور همزمان به تدریس ژئوفیزیک و نجوم در دانشگاه ادامه داد. اطلاعات انباشته شده ی مشاهداتش از ابرها پایه خوبی برای رساله دکترای او پدید آورد. وی پایان نامه اش را با عنوان " مشاهدات ابرها، دوره های ابری روزانه و سالیانه در باکار" را در دانشگاه زاگرب ارائه نمود و در سال 1893 دکترای فلسفه را از این دانشگاه دریافت نمود.

در مارچ 1892 موهوروویچیک مشاهدات نجومی ستاره های عبوری از نصف النهار گریک را برای تعیین دقیق زمان آغاز نمود. در روزهای آغازین آپریل 1893 وی شبکه ای از ایستگاه ها را برای تعقیب طوفان ها تاسیس نمود. وی گردباد ویجور را در نزدیکی بازما در سال 1898 مطالعه نمود. در آغاز سال 1899 وی پروژه ای را برای تحقیق در مورد باد بورا و مهار انرژی آن آغاز نمود و در همان سال پناهگاه هایی را برای دفاع در برابر کولاک در ناحیه یاسکا ایجاد نمود. در 1893 وی عضو ناظر و در سال 1898 وی عضو دائم آکادمی علوم و هنرهای یوگسلاوی در زاگرب گردید.

در 1901 وی به ریاست هواشناسی کرواسی و اسلاونی منصوب شد و این اداره را از نظر پرسنل و تجهیزات به استانداردهای اروپا رساند. وی همچنین به مطالعه اقلیم زاگرب اقدام نمود و در آخرین مقاله اش در هواشناسی در سال 1901 به بحث در مورد کاهش دمای اتمسفری با افزایش ارتفاع پرداخت.  در نهایت وی به تدریج مشاهدات و مطالعاتش را به سایر زمینه های ژئوفیزیک از جمله زلزله شناسی، ژئومغناطیس و ثقل سنجی گسترش داد.

وی به زلزله شناسی علاقه زیادی پیدا نمود. آندریا تعدادی زلزله نگار یافت که بعد از رویداد زمین لرزه 8 اکتبر 1909 دره کوپا با رومرکزی در 39 کیلومتری جنوب شرق زاگرب از کار افتاده بودند. وی توجه ویژه ای بر روی گسترش امواج لرزه ای با عمق کم در سرتاسر کره زمین نمود و پی برد که وقتی یک زمین لرزه رخ می دهد دو نوع موج طولی و عرضی با سرعت های مختلف درون خاک منتشر می شوند. وقتی که این امواج لرزه ای به مرز لایه هایی با جنس های مختلف می رسند، مانند نوری که به شیشه برخورد می کند، منعکس و منکسر می شوند. وی با بررسی داده های لرزه ای موجود در 12 ایستگاه لرزه نگاری به کمک همکارانش ثابت کرد که زمین از یک لایه سطحی تر بر روی یک هسته درونی تشکیل شده است.

موهوروویچیک با محاسباتش توانست ضخامت تقریبی لایه بالایی را 54 کیلومتر (امروزه مشخص شده است که ضخامت پوسته از حدود چند کیلومتر در کف اقیانوس ها تا حدود 70 کیلومتر در زیر بلندترین کوه ها متغیر است) تخمین بزند. وی در مطالعاتش اولین کسی بود که یک ناپیوستگی را بر مبنای تغییر سرعت امواج لرزه ای در بین پوسته و گوشته زمین در نظر گرفت که به نام ناپیوستگی موهوروویچیک یا "موهو" شناخته شد. وی که از 1893 تا 1917 موضوعات مختلفی از ژئوفیزیک و ستاره شناسی را در دانشکده فلسفه زاگرب تدریس می نمود، در سال 1910 مقام افتخاری پروفسور را دریافت نمود. سرانجام وی در سال 1921 بازنشسته و در 18 دسامبر 1936 درگذشت و در گورستان میروگوج زاگرب به خاک سپرده شد. زلزله شناس برجسته سوئدی ام. بس یکی از 13 محقق برجسته زلزله شناسی در دوره 1900 تا 1936 از شاگردان آندریا موهوروویچیک بوده است. به افتخار این دانشمند برجسته در سال 1970 یکی از دهانه های برخوردی در ماه با قطر 77 کیلومتر  و در سال 1996 نام یک سیارک به شماره 8422 به نام وی نامگذاری شدند و تمبری به یادبود وی به چاپ رسید.



جان فرانسیس ریشتر




 

وی لرزه شناس و ژئوفیزیک دانی از ایالت اوهایوی امریکا بود. وی به خاطر ابداع مقیاس ریشتر که در سال 1979 به مقیاس بزرگای گشتاوری ارتقا یافت، بسیار مشهور شد. این مقیاس، بزرگا و اندازه زمین لرزه ها را مشخص می کند.

ریشتر با الهام از مقاله کیو واداتی در مورد زمین لرزه های کم عمق و عمیق که در سال 1928 به چاپ رسید، مقیاس خود را ابداع و بعد از تکمیل این مقیاس با همکاری بنو گوتنبرگ که با هم در موسسه تکنولوژی کالیفرنیا کار می کردند، اولین بار در سال 1935 از آن استفاده کرد. وی فعالیت خود را در موسسه کارنگی در سال 1927 بعد از دریافت پیشنهاد از رابرت میلیکان به عنوان دستیار پژوهشی وی آغاز کرد. در همین موسسه وی همکاری خود را با بنو گوتنبرگ شروع نمود.

آزمایشگاه لرزه نگاری انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا قصد آغاز نگارش سلسله گزارش هایی از زمین لرزه های کالیفرنیای جنوبی را داشت و شدیدا نیاز به سیستمی داشت تا به کمک آن بتواند نیروی زمین لرزه ها را برای این گزارش ها محاسبه کند. این دو دانشمند با همکاری یکدیگر مقیاسی را اختراع نمودند که این نیاز را برطرف می نمود و به مقیاس ریشتر مشهور شد. این مقیاس بر مبنای اندازه گیری کمی جابجایی زمین به دلیل امواج لرزه ای استوار بود که توسط کیو واداتی به آن اشاره شده بود.

آنها یک جفت لرزه نگار را برای اندازه گیری این جابجایی طراحی کردند و یک مقیاس لگاریتمی را برای اندازه گیری شدت بکار گرفتند. انتخاب نام "magnitude" برای این اندازه گیری به علاقه دوران کودکی ریشتر به ستاره شناسی بر می گردد، جایی که نیرومندی ستاره ها با بزرگای آنها سنجیده می شد. سهم گوتنبرگ در این همکاری انکار نشدنی است اما بیزاری وی از مصاحبه باعث شد تا نام وی بر روی این مقیاس باقی نماند.

بعد از انتشار مقیاس ریشتر  به صورت پیشنهادی در سال 1935 این مقیاس به سرعت برای اندازه گیری شدت زمین لرزه ها بکار گرفته شد.وی تا سال 1936 در موسسه کارنگی باقی ماند تا اینکه یک پست کلیدی در موسسه تکنولوژی کالیفرنیا، یعنی جایی که گوتنبرگ کار می کرد، دریافت کرد. گوتنبرگ و ریشتر کتاب لرزش زمین را در سال 1941 منتشر کردند و ویرایش بازنگری شده آن را در سال 1952 ارائه کردند. در سال 1958 ریشتر کتاب لرزه شناسی مقدماتی را بر مبنای نکات آموزشی دوران دانشجویی خود  منتشر نمود. وی در طول زندگی علمی خود مقالات بسیاری را منتشر نمود که تاثیر بسزایی در پیشرفت لرزه شناسی داشت.

ریشتر در خلال سال های 1959 تا 1960 به عنوان سفیر علمی امریکا در ژاپن فعالیت می کرد. ریشتر در خلال دوران فعالیت خود  مشغول توسعه کد های ساختمانی برای مناطق زلزله خیز بود. مقامات دولتی لس آنجلس در دهه 60 در اثر هشدار های ریشتر بسیاری از تزئینات و قرنیس ها را از ساختمان های شهری برداشتند. بعد از زمین لرزه 1971 لس آنجلس تذکرات شهری ریشتر و هشدار های او اهمیت خود را با جلوگیری از مرگ بسیاری از افراد نشان داد. ریشتر در سال 1970 بازنشسته شد. وی در 30 سپتامبر 1985 بر اثر نارسایی قلبی در پاسادنای کالیفرنیا درگذشت.


آلفرد لوتار وگنر






 

در اول نوامبر 1880 در برلین متولد شد. وی دکترای خود را در سال 1904 در رشته ستاره شناسی از دانشگاه برلین دریافت کرد. وی بر پایه مطالعاتی که داشت مجذوب نظم هواشناسی گردید.

وی با دختر یکی از مشهورترین هواشناسان به نام ولادمیر کوپن ازدواج کرد. وی از اولین پیشگامان ثبت اطلاعات آب و هوایی در آسمان و با استفاده از بالن بود و جبهه های هوایی را بوسیله بالن دنبال می کرد. سخنرانی های وی به کتاب های درسی استاندارد در هواشناسی تبدیل شدند و مدت ها تحت عنوان "ترمودینامیک اتمسفر" به تدریس آنها پرداخته شد.

وی استاد دانشگاه ماربورگ بود و در سال 1911 زمانی که وی در کتابخانه دانشگاه مشغول مطالعه بود پی به شباهت فسیل های شناخته شده در لایه های زمین شناسی قسمت هایی شد که در حال حاضر توسط اقیانوس از یکدیگر جدا شده اند. وی به شباهت مرز قاره ها به یکدیگر توجه کرد و بیان داشت به نظر می رسد که قاره ای بزرگ توسط یک اره مویی در طول مرز کنونی بریده شده است. اما برای اثبات این ادعا وگنر باید به جمع آوری شواهدی می پرداخت تا فرضیه خود را ثابت کند. وی اعتقاد داشت که بر اساس شواهد فسیلی یک ابرقاره در 200 میلیون سال قبل وجود داشته که به قطعات مختلف و قاره های کوچکتر تقسیم شده است.

وگنر از عوارض زمینی، فسیل ها و آب و هوا به عنوان شواهد پشتیبان فرضیه خود در مورد اشتقاق قاره ها استفاده کرد. مثال هایی از عوارض زمینی مانند رشته کوه های آفریقا و امریکای جنوبی که پس از کنار هم قرار دادن دو قاره در یک خط قرار می گرفتند، همچنین لایه های ذغال دار در اروپا که با لایه های ذغال دار امریکای شمالی تطابق داشتند ارائه شد. وگنر متوجه شده که فسیل های خزندگان مانند مزوساروس و لیستروساروس در محل هایی یافت می شوند که امروزه توسط اقیانوس از یکدیگر جدا افتاده اند و خزندگان نمی توانسته اند این مسیر طولانی را شنا کرده باشند.

پس وگنر نتیجه گرفت که آنها در یک سرزمین واحد در کنار هم زندگی می کرده اند. از سال 1912 وی آشکارا به دفاع از انگاره "اشتقاق قاره ای" پرداخت و بیان داشت که قاره های امروزی در ابتدا به یکدیگر متصل بوده و یک سرزمین واحد را تشکیل می داده اند. در سال 1915 وگنر در کتاب "منشا قاره ها و اقیانوس ها" انگاره خود را منتشر کرد و نام "پانگه آ"( به معنی همه سرزمین ها) را برای ابرقاره اولیه انتخاب نمود. وی در این کتاب شواهد فراوان و متنوعی را از علوم مختلف برای انگاره خود بیان کرد. انگاره وی در دهه 1920 گسترش یافت و شواهد مبسوطی به آن افزوده گردید. آخرین شواهد مربوط به مشاهدات مهمی از اعماق اقیانوس هایی بود که از نظر زمین شناسی بسیار جوان بودند و علم اقیانوس شناسی بود.

آلفرد وگنر برای  توضیح چگونگی اشتقاق قاره ها و دور شدن آنها از هم انگاره ای تحت عنوان " گریز از مرکز" ارائه داده بود که بعدا ثابت شد که اشتباه است. این انگاره بیان می داشت که نیروی گریز از مرکز حاصل از حرکت دورانی زمین به دور خود باعث می شود قاره های سنگین به سمت استوا حرکت کنند. وی اعتقاد داشت که این عامل در ترکیب با نیروی حاصل از کشش جزر و مدی (جاذبه خورشید و ماه) علت اصلی اشتقاق قاره ها هستند.

با توجه به شواهد زیاد و اتفاقی که وگنر برای انگاره اش جمع آوری کرده بود اما وی نتوانسته بود تا مکانیزم متقاعد کننده ای را برای آن ارائه دهد. بنابراین تنها تعداد کمی از دانشمند ان از ایده های او پشتیبانی کردند که از آن جمله می توان به الکساندر دوتویت از افریقای جنوبی و آرتور هلمز از انگلستان اشاره کرد. در سال 1924 ویرایش امریکایی انگاره وگنر منتشر شد و انجمن زمین شناسان نفت امریکا (AAPG)  کنفرانسی را در مخالفت با فرضیه اشتقاق قاره ای ترتیب دادند.

 در دهه 1930 فرضیه وگنر به کلی مردود و برای 30 سال مهجور گردید. در دهه 50 و 60 میلادی با توسعه علوم زمین و پیشرفت مطالعات و دستگاه ها، شواهد برجسته ای از گسترش بستر اقیانوس ها به همراه آنومالی های مغناطیسی متقارن در اطراف پشته های میان اقیانوسی کشف شد. این شواهد به سرعت فرضیه اشتقاق قاره ای را زنده و مستقیما باعث ایجاد انگاره "زمین ساخت صفحه ای" گردید و آلفرد وگنر به سرعت به عنوان پدر یکی از مهم ترین انقلاب های علمی قرن بیستم  شناخته شد.

وگنر عضو گروهی بود که برای مطالعه چرخش هوای قطبی به گرینلند اعزام شدند. وگنر در آخرین سفرش در نوامبر 1930، به همراه همکارش راسموس ویلامسن ناپدید شد و جسد وی در 12 می 1391 پیدا شد. دلیل مرگ وی سکته قلبی در اثر فشار بالا عنوان گردید. وی می گفت: "علم یک فرایند جمعی است و ممکن است در یک زمان طولانی تر از عمر انسان اتفاق بیافتد. اگر من بمیرم، یکی جای من را خواهد گرفت و اگر تو بمیری یکی جای تو را. چیزی که مهم است به نتیجه رسیدن علم است".

به یاد این دانشمند بزرگ، موسسه ای برای مطالعات قطبی و دریایی در سال 1980 در آلمان به نام وی ایجاد شد. دره های برخوردی شهاب سنگ هایی در ماه و مریخ به نام وگنر ثبت شدند و سیارکی با نام وی با عنوان 29227 Wegener نامگذاری گردید.

 



پروفسور رمزی






 

متولد 1931 در انگلستان است. وی یک زمین شناس ساختمانی است. وی تحصیلات خود را تا رسیدن به مقام پروفسور یا استادی در سال 1966 در کالج سلطنتی لندن گذرانده است. رمزی در همان سال اولین کتاب خود را با عنوان "چین خوردگی و شکستگی سنگ ها" منتشر کرد که نشات گرفته از توجه و علاقه وی به زمین شناسی ساختمانی بود.

 وی در 17 ژوئن 1931 در انگلیس متولد شد. اولین تماس وی با زمین شناسی در خلال جنگ جهانی دوم زمانی رخ داد که با پول توجیبی خود به خرید و مطالعه کتاب هایی مانند "زمین شناسی" اثر چارلز برد و "بیایید بالا برویم" تالیف سی.اف.کرکوس می پرداخت. بعد ها با علاقه مند شدن به این رشته به مطالعه کتاب های بیشتری در این زمینه ترغیب شد. در سال 1949 به کالج سلطنتی علوم و تکنولوژی لندن وارد شد و تاثیرشَگرف و فراوانی را از زمین شناسان برجسته آن زمان، گیلبرت ویلسون و اچ.اچ. رید پذیرفت و مورد توجه آنها قرار گرفت.

توجه ویژه ویلسون و رید به زمین شناسی ساختمانی در اواخر دهه 40 درست در زمانی که بسیاری از دانشگاه ها مطالعه بر روی چین خوردگی و گسلش را به صورت مکملی برای  چینه شناسی و سنگ شناسی  محدود کرده بودند، و گنجاندن درس هایی در مورد کلیواژ و خطواره ها و بیضوی استرین و گرانیتی شدن و ... در کلاس های درسشان توجه و علاقه رمزی را پیگیری این گرایش بیشتر کرد. وی همچنین یکی از شاگردان ممتازی بود که با آرتور هلمز در ادینبرو در زمان ارائه ایده بحث برانگیز اشتقاق قاره ها حضور داشت. ایده ای که مسیر تولد انگاره زمین ساخت صفحه ای را هموار کرد.در زمان مباحث داغ ای.ای. بایلی و رید در ادینبرو بر روی زمین شناسی پرکامبرین ارتفاعات اسکاتلند، رمزی با تحقیقات آینده دکترای خود درگیر شده بود. وی  به همراه جان ساتون و جانت واتسون گنایس های پرکامبرین را به عنوان منطقه مورد مطالعه خود انتخاب کردند.

 وی بر روی الگوی چین خوردگی در منطقه مونار کار کرده و بعد از 2 سال در سال 1954 دکترای خود را دریافت کرد. وی از سال 1955 تا 1957 وی در خدمت وظیفه عمومی با موسسه مهندسین سلطنتی همکاری داشت و دوباره به کالج سلطنتی لندن این بار به عنوان آموزش یار بازگشت. وی فعالیت خود را در اسکاتلند با پروفسورهای مشهوری چون ترومپی و ونک  با خرسندی ادامه داد و با یک گروه از زمین شناسان شناخته شده به کار بر روی آلپ پرداخت.

پروفسور رمزی یکی از تاثیرگذارترین افراد در زمین شناسی ساختمانی 50 سال اخیر بوده است. وی بهترین میراث دار دانشمندانی چون رید، ویلسون، بایلی، هولمز، ساتن و سایر تکتونزیسین های مشهور دانشگاه های انگلیس است. وی در سال 1967 کتاب مشهور خود تحت عنوان "چین خوردگی و شکستگی در سنگ ها" را منتشر کرد که به زبان های اسپانیایی و چینی نیز ترجمه شد. وی در دهه 1970 مقاله ای را تحت عنوان " تغییرات واتنش در کمربندهای برشی" با همکاری اچ.گراهام در ژورنال علوم زمین کانادا منتشر کرد که مرحله جدیدی در توسعه زمین شناسی ساختمانی ایجاد شد. آنها از امواج اشعه ایکس در آنالیز فابریک ها و از آنالیز شیمیایی در تشخیص ارتباط میان تغییرات فیزیکی و شیمیایی بلورها در جریان سرگذشت واتنشی آنها بهره بردند. این مقاله یکی از فعالیت های مثبت در ارتباط با کار های صحرایی بود و بعدها در بسیاری از مقالات به عنوان منبع به آن ارجاع داده شد.

رمزی در سال 1982 به همراه مارتین هوبر اولین جلد از کتاب "روش های اساسی در زمین شناسی ساختمانی" را در مورد بررسی واتنش منتشر کرد و جلد دوم آن را نیز در سال 1987در مورد چین خوردگی و شکستگی ارائه نمود. وی در کنفرانس های بسیاری به سخنرانی پرداخته و مقالات فراوانی را منتشر نموده است. از جمله دیگر فعالیت های وی می توان به ویرایش کتب مختلف و ایجاد گروه مطالعات زمین ساختی در انگلیس اشاره نمود. حوضه فعالیت های وی بسیار وسیع بوده و از اسکاتلند تا هیمالیا، از آلپ غربی تا جنوب آفریقا را دربرمی گیرد.در حوضه فعالیت دانشگاهی، وی در دانشگاه های ژوهانسبورگ، برکلی، کلمبیا، لیدز، جامو و کشمیر،  به ارائه درس و بحث هایی پیرامون مدل های ریاضی و هندسی خود پرداخته است.

کالج سلطنتی لندن، سازمان زمین شناسی ربیتانیا، سازمان زمین شناسی فرانسه، سازمان زمین شناسی آلمان، سازمان زمین شناسی امریکا و انجمن ژئوفیزیک آمریکا به خاطر فعالیت های برجسته اش در زمین شناسی ساختمانی به وی مدال های فراوانی اعطا نموده اند.   وی عضو فعال بسیاری از سازمان ها و انجمن ها مانند انجمن زمین شناسان لندن، یورک شایر، زوریخ، سوئیس، آکادمی اروپا و آلمان، آکادمی ملی علوم آمریکا و عضو کمیسیون تکتونیک اتحادیه بین المللی علوم زمین (IUGS) است. وی عضو گروه داوران مجلات معتبری چون تکتونوفیزیک، تحقیقات پرکامبرین و ژورنال زمین شناسی ساختمانی می باشد.

 

برگرفته از : گروه مشاوران علوم زمین پانا


 


در پاسخ به بهنام لیورپولی


بهنام عزیز با یک گل بهار نمیشه 

   

با متوسل شدن به یورگن آلمانی و غیره نمی تونید به صدر جدول برسید . 

آرسنال چه ببازه و چه برنده بشه همیشه محبوبه 


آزمون جامع شماره 9

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یک ملاقات بیاد ماندنی


یک ملاقات بیاد ماندنی 

ارشیای عزیز علت تاخیر در گذاشتن عکس شما عکس اون آقایی است که بین شما ایستاده و عکس شما دوستای خوبم را خراب کرده ولی به درخواست شما عکس را می ذارم 

واقعا از دیدن شما خوشحال شدم امید وارم این اتفاق سال ها تکرار شود من که هیچ وقت شما را فراموش نمی کنم .