ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ای دوست مرا به خاطر آور
هر سال چو نو بهار خرّم ـ ـ ـ ـ بیدار شود ز خواب نوشین
تا باز کند به روی عالم ـ ـ ـ ـ دیباچه ی خاطرات شیرین
از لاله دهد به سبزه زیوَر
ای دوست مرا به خاطر آور
هر مه شب چارده چو ریزد ـ ـ ـ ـ مه، اشک زدیدگان نمناک
وز روزنه گرد نقره بیزد ـ ـ ـ ـ بر چهر و جبین مردم خاک
آفاق، جهان کند منوّر
ای دوست مرا به خاطر آور
هر هفته شوی به باغ اندر ـ ـ ـ ـ بینی گل سرخ نو شکفته
آنگاه پس از دو روز دیگر ـ ـ ـ ـ پژمرده شده به باد رفته
در دامن خاگ گشته پرپر
ای دوست مرا به خاطر آور
هر روز به شاخه ی گل زرد ـ ـ ـ ـ پروانه چو بال و پر فشاند
یا بلبلی از درون پُر درد ـ ـ ـ ـ فریاد کند ترانه خواند
خواند غزلی چو آب از بر
ای دوست مرا به خاطر آور
هر ساعت خوش که گشت معدوم ـ ـ ـ ـ شب جلوه نمود صبح صادق
شد صاف، افق چو آه مظلوم ـ ـ ـ ـ وز لطف، هوا چو اشک عاشق
هر سوی، فرشته بال گستر
ای دوست مرا به خاطر آور
هر لحظه نسیم عنبر آمیز ـ ـ ـ ـ آورد پیام آشنایی
یا نی به نوای رقت انگیز ـ ـ ـ ـ نالید ز رسم بی وفایی
وز مویه به دل فکند آزر
ای دوست مرا به خاطر آور
ملک الشعرا بهار
شعر زیبایی بود . با تشکر (نوروز مبارک گرچه در آستانه پایان یافتن است)

سارا هادوی-کلاس مبتکران