sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش
sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش

پرنده و دو قطار

پرنده و دو قطار  

معمای زیر با نام "پرنده و دو قطار" یکی از معماهای کلاسیک و قدیمی ریاضی است که در منابع مختلف، به صورتهایی چند،  و کم و بیش متفاوت با یکدیگر دیده می شود. صورت زیر نیز روایت من است از این معما با اندکی پرداخت، و غرض از ذکر دوباره آن در اینجا منحصرا" این است که دوستانی که این معما را تا کنون ندیده اند و یا دیده اند و حل نکرده اند تمرینی کنند و دستی گرم نمایند و برای معمای بعدی با نام "پرنده ی عجیب و شتر غریب" که صورتی مشکل تر  از معمای پرنده و دو قطار است آماده شوند.

معمای پرنده و دو قطار

دو قطار، یکی کندرو با سرعت 40 کیلومتر در ساعت و دیگری تند رو با سرعت 60 کیلومتر در ساعت از دو شهر که فاصله ی مستقیم آنها از یکدیگر 360 کیلومتر است و بوسیله ی راه آهن به هم مربوط شده اند، در یک ساعت معین به سوی هم حرکت میکنند.

درست در همین لحظه، عقابی تیز پرواز و خستگی ناپذیر که سرعت پروازش 120 کیلومتر در ساعت است از روی قطار کندرو بلند شده و بسوی قطار تندرو پرواز میکند و چون به آن قطار میرسد بلادرنگ برمیگردد و به سوی قطار اول پرواز میکند و به مجرد رسیدن به این قطار دوباره جهت عوض کرده و به سوی قطار تندرو پرواز میکند.... و این رفت و آمد ها را تا آنجا ادامه میدهد که دو قطار به هم رسیده و از کنار یکدیگر میگذرند.

اینک شکلی برای معما روی کاغذ بکشید و این دو سوال را پاسخ دهید:

1) وقتیکه پرنده فقط یک رفت و برگشت انجام داده و باز به قطار کندرو رسیده است فاصله ی دو قطار از هم چند کیلومتر است؟

2) در لحظه ی عبور قطارها از کنار یکدیگر، پرنده مجموعا" چند کیلومتر پرواز کرده است؟

یک شعر

قاصدک   

 

 

       

قاصدک، راست بگو
از کجا آمده‌آی؟
خوشی با چه پیغام
 

نزد ما آمده‌ای؟
ای که بر اسب نسیم
می‌شوی نرم سوار
می‌کنی بادل شاد

همه جا گشت و گذار
 

همه در خانة خود
می‌پذیریم تو را
می دویم از پی تو 

تا بگیریم تورا  

ولی از بس سبکی
می‌روی با نفسی

 

خوش نداری که خورد 
  بر تنت دست کسی
 

هست تا اسب نسیم
روز و شب در سفری
می‌روی کوی به کوی   
قاصدی خوش خبری

 محمود کیانوش

 

یک بازی فکری hexy

یک بازی فکری hexy    

 

 

 برای دریافت این بازی روی آدرس زیر کلیک کنید  

    http://www.yourfilelink.com/get.php?fid=591216

میکرو ویو چیست؟


میکرو ویوها گروهی از امواج الکترومغناطیسی هستند که تنها تفاوتشان با دیگر امواج الکترومغناطیس مانند اشعه گاما، نور مرئی، اشعه مادون قرمز، امواج رادیویی و ... در طول موج آن ها است. طول موج میکرو ویوها بین 1/0 تا 100 سانتی متر است و از این نظر بین امواج مادون قرمز و امواج رادیویی قرار دارند. میکرو ویوها مانند سایر امواج الکترومغناطیسی با سرعت نور در فضا حرکت می کنند، نامرئی اند و دیگر رفتارهای موجی مثل انعکاس، انکسار و افتراق را مثل نور مرئی از خود نشان می دهند. از میکروویوها در سیستمهای رادار، دستگاه های تلویزیونی و تلفن و اجاق های میکروویوی استفاده می کنند

موجودات زنده اقیانوس ها به چند دسته تقسیم می شوند؟

 موجودات زنده اقیانوس ها به چند دسته تقسیم می شوند؟  

 موجودات زنده دریایی به سه گروه بزرگ تقسیم می شوند. دریابن، دروازیان(پلانکتون) و شناگران. موجودات زنده دریابن عبارت اند از جانوران و گیاهانی که در کف دریا زندگی می کنند. بعضی از آنها ثابت و بعضی در فاصله کمی حرکت می کنند. مرجان ها و اسفنج ها از موجودات زنده ثابت و خارتنان و ستاره دریایی از موجودات زنده متحرک به حساب می آیند. در گروه دروازیان(پلانکتون ها) موجودات زنده ای قرار دارند که در آب دریا معلق اند و به وسیله امواج و جریان های دریایی جابجا می شوند. از جمله دروازیان گیاهی می توان از دیاتومه ها و جلبک ها و از دروازین جانوری می توان از روزن داران و شعاعیان نام برد. در گروه شناگران تمام جانورانی که شنا می کنند جزء این گروه هستند که می توان ماهی ها و بی مهرگان را در شمار این گروه قرار داد.  

سرماخوردگی

سرماخوردگی  

اگر عامل سرماخوردگی ویروس است، پس چرا سردی هوا در ابتلا به آن دخالت دارد؟ 
 

عامل سرماخوردگی ویروس است، اما بر اثر سرما، سیستم دفاعی بدن در مقابل ویروس، از جمله مژکهای راههای تنفس، غیر فعال می شود و دیگر بدن انسان قادر به مقابله در برابر ویروس نخواهد بود؛ بدین ترتیب فرد بیمار می شود. ضمناً در فصل های سرد سال به علت بسته بودن درها و چنجره ها و تهویه نا مناسب در محیط های عمومی، تراکم ویروس و در نتیجه سرایت آن بیشتر امکان دارد.

سخن امروز

امام رضا علیه السلام فرمودند 

 تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا و لا تحـاشمـوا  
 
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید.  دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.

 

مسئله ریاضی

مسئله ریاضی  

پدری با پسرش قرار گذاشت که در مقابل حل هر مسئله به او 100 ریال بدهد و در مقابل، پسر هر مسئله ای را که غلط حل کند، او به پدرش 50 ریال بدهد. در پایان سال 120 مسئله حل شده بود. ولی نه پدر به پسر مقروض بود و نه پسر به پدر. آیا می دانید چند مسئله درست حل شده بود؟

آشنایی با معلم و دانشمند زن ایرانی

آشنایی با معلم و دانشمند زن ایرانی  

آذر اندامی معلم ابتدیی پزشک و پژوهشگر ایرانی بود که در کوی ساغر سازانرشت زاده شد.او فرزند چهارم و تنها دختر خانواده بود. دوران ابتدیی را دردبستان بانوان زادگاهش با یک سال جهش تحصیلی به پایان رساند . بارمسئولیت خانواده بیشتر به دوش مادرش بود.آذر هم مادر را در این کارتنها نگذاشت و برای کمک به او معلم خصوصی خانه توانگران شد ودوزندگی و سوزن دوزی می کرد و با این حال توانست

 با  تلاش به درس خواندن ادامه دهد. برادرش محمد اندامی می گوید : " زمستان ها در یک اتاق کوچک دور یک چراغ نفتی گرد می آمدیم و هر کس کار خود را انجام می داد.  او نیز به مطالعه می پرداخت. تابستان ها وضع کمی بهتر بود چون دست کم سقفی بزرگ تر بر سر داشتیم که همان آسمان بود. پس از گرفتن مدرک پایان سال نهم آموزش همگانی از دبیرستان فروغ رشت به سبب علاقه وافری که به پیشه معلمی ( آموزش گری ) داشت به دانش سرای مقدماتی رشت رفت تا بعدها بتواند معلم شود. در سال 1324 ه . ش از دانش سرا با نمره های عالی فارغ التحصیل شد. اما چون سنش برای استخدام در آموزش و پرورش کم بود یک سال به طور رایگان در دبستان های رشت درس داد و سال بعد یعنی 1325  به طور رسمی به استخدام آموزش و پرورش در آمد. 

         علاقه او به ادامه درس دادن سبب شد که در حین کار بتواند سرانجام در سال 1329 دیپلم طبیعی متوسطه آن زمان را بگیرد و در سال 1331  در کنکور دانشگاه تهران در رشته پزشکی شرکت کند و پذیرفته شود. او در حین درس خواندن و مطالعه در یکی از مدرسه های جنوب شهر تهران هم درس می داد چون برای گذراندن زندگی به این کار نیاز داشت. در سال 1337 گواهی نامه دکترای پزشکی را گرفت و بی درنگ به گذراندن دوره تخصصی در رشته زنان و مامایی پرداخت و نیز در سازمان حمایت مادران و نوزادان به کار مشغول شد.  پس از پایان دوره تحصیلی از استخدام آموزش و پرورش بیرون آمد و به استخدام وزارت بهداشت آن زمان در آمد و در انستیتو پاستور مشغول به کار شد. خانم دکتر پور منصورکه در انستیتو پاستور تهران کار می کند در باره او می گوید :" زن زحمت کش و با اراده ای بود کسی بود که نه تنها خود را سرافرازکرد ، در این انستیتو هم یک روز دست از تلاش و پژوهش بر نداشت و من زنی یه پشتکار و همت او ندیده ام." در همین زمان بود که طرح پژوهشی در زمینه باکتری شناسی عفونت های بیمارستانی را به انجام رساند و نتیجه آن را در مجله های معتبر پزشکی چاپ کرد در سال هایی که در ایران و کشورهای منطقه وبا بسیاری را می کشت او با واکسن مرغوب به مبارزه این بیماری پرداخت و افزون بر تامین نیاز کشور آن را به کشور های همسایه روانه کرد و به همین سبب به معاونت بخش میکروب شناسی سپس به ریاست بخش وبا و دیفتری رسید و به پاس کارها و تلاش شبانه روزی یک نشان علمی به او داده شد. 

         پس از مدتی  با بهره گیری از بورس انستیتو به پاریس رفت و در سال 1346 گواهی نامه میکروب شناسی گرفت و به میهن خود بازگشت و دوره تخصصی آزمایش گاه بالینی را در دانشگاه تهران دید و در سال 1353 دانش نامه تخصصی علوم بالینی را گرفت. چندین بار به کشورهای فرانسه و بلژیک سفر کرد و حاصل این سفر ها مقاله های علمی بود که در مجله های معتبر چاپ شد. در سال1357 بازنشسته شد در مهمانی تودیعی که در انستیتو به پاس بازنشستگی او انجام گرفت از او خواسته شد که سخن بگوید:" امروز این لحظه از زمان را یکی از با شکوه ترین لحظه های زندگی خود می دانم ... . زیرا به پندار من در این عصر و زمانه که جهان تلاش و کوشش است اگر کسی بتواند سی سال خدمت مقرر دولتی خود را با کامیابی به پایان برساند و برابر قانون کشوری بازنشسته شود در پایان خدمت از سوی ریاست محترم و همکاران اداری خود قدردانی شود خوش بخت خواهد بود. من از آغاز خدمت دولتی پایانی این چنین آرزو می کردم و چون به منظور رسیده ام خدا را شکر می گویم و احساس شادی و غرور می کنم ...". 

          پس از بازنشستگی مسئول آزمیشگاه بیمارستان باهر بود. پس از مدتی در مطب همسر خود در تقاطع خیابان هفت چنار و حسام الدین (حسام السلطنه ) در جنوب شهر به مداوای بیماری های زنان و زایمان مشغول شد. در همین سال ها بود که اندک اندک بیماری در وجود او رخنه کرد و به تومور مغزی دچار شد. البته می کوشید دیگران زیاد به این مساله توجه نکنند اما این وضعیت تا آن جا ادامه یافت که یک روز در مطب در حین معاینه یک بیمار تعادل خود را از دست داد و به زمین افتاد. پس از معاینه ها و آزمایش های فراوان پزشک ها به این نتیجه رسیدند که باید به کشور دیگری برود . اما طی مراحل قانونی اعزام به اندازه ای به درازا کشید که دیگر کار از کار گذشت و متاسفانه در بیست و هشتم مرداد 1363 بر اثر آمبولی شش در گذشت. پیکر او را در بهشت زهرای تهران به خاک سپردند. روی سنگ ساده و رنگ و رو رفته آذر اندامی در بهشت زهرای تهران چنین نوشته شده است " راهش در این سرا دانش و مهر و نیکی جایش در آن سرا فردوس برین جاودانه" . دکتر اندامی نه تنها در پهنه علم پژوهشگری کوشا بود بلکه در زندگی خانوادگی خویش هم همسری شایسته و مادری فداکار و نمونه بوده است. از او سه فرزند به یادگار مانده است. دختر بزرگ او  دکتر در فیزیک زمین است که اکنون در مجله های ملی فرانسه مقاله های پژوهشی منتشر می کند. پس از در گذشت او دخترش  با کوشش و تلاش فراوان توانست نام مادرش را به انجمن بین المللی نجوم برای ثبت در سیاره زهره پیشنهاد کرد و این انجمن هم به پاس کارهای علمی آذر آن را پذیرفت و آذر اندامی نخستین زن ایرانی بود که نامش برای همیشه بر سیاره زهره ثبت شد.

داستان ها ی کوتاه از نویسندگان ناشناس

 داستان ها ی کوتاه از نویسندگان ناشناس   

 یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس بیست دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست حاضرین همه بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و باز پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز دست های حاضرین همه بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگدمال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این همه بلاهایی که من بر سر اسکناس آوردم از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همینطور است. ما در بسیاری موارد تصمیماتی که می گیریم یا با مشکلاتی که رو به رو می شویم، خم می شویم، مچاله می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی اینگونه نیست و صرفنظر از اینکه چه بلایی سرمان آمده است، هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم پر ارزشی هستیم.