ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روزی که به آرزویم رسیدم
در هر دو کلاس غوغایی بر پا بود
همه در تکاپو بودند . و می خواستند اولین نفری باشند که کار های خود را ارائه می دهند . اشک شوق خود را به سرعت از از بچه ها پنهان کردم
همیشه با خود می گفتم آیا بالاخره روزی می رسد که بچه ها بتوانند خودشان تمام وقت کلاس را اداره کنند و به وجود من نیازی نباشد
آن روز رسیده بود و من سراپا گوش و چشم شده بودم و به کار های بچه ها خیره شده و با تمام وجود لذت می بردم
کاش آن ولی محترمی که به همکارم گله کرده بود که آقای آل داود به جای درس دادن در کلاس من وقت بچه ها را به بطالت و بازی می گذراند آن جا بود و می دید این همه شور و شوق آیا بیکاری و بطالت است یا یک کلاس مدرن که هر آموزش و پرورشی در آرزوی داشتن یک لحظه از آن است .
تصاویر به قدر کافی گویای کلام من هست
خود شاهد باشید .
این تنها یک جلسه کلاس خلاقیت است .
متاسفانه مشکلی که بین والدین امروزی وجود داره این هست که فقط در بچه خود درس را میبینند و در بچه خود شور و شوق و حس کودکی را نمیبینند و معلم خوب را معلمی میبینند که با خود هم تفکر باشند البته این حس را در جامعه امروزی فقط برای چشم و هم چشمی است.این پدر مادر ها وقتی خود چیزی نداشته باشند که به زبان عامیانه پز دهند به فرزند خود فشار می اورند تا حرفی برای گفتن داشته باشد.مثلا مادری که برای پز به فرزندش فشار اورده که در کنکور رتبه 100 را کسب کند کل شهر را خبر دار میکند که «بچم 100 شده ال کرده و ...» اما اگر مادری قصد خاصی نداشته باشد حتی اگر فرزندش رتبه 1 شده باشد هم کاری نمیکند با تشکر - معید برادران
راستی به وبلاگت سر زدم
هنوز که خالی است
البته همون چند تا مطلبی که نوشتی بسیار جالب و خواندنی است مخصوصا هاملت
تعداد این اولیا کمه اما مخربن
بازم عکس ما رو نزااشتین
آبروی هر چی ادبیاته بردی
ده دقیقه صبر کن