ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کالیگرافی نام مبارک حضرت علی ( ع )
طراح و گرافیست : س . ا . آل داود
به مناسبت ولایت امام علی ( ع )
معمولا رسم بر آن است که هدیه ای از طرف سادات تقدیم گردد
به همین مناسبت من هم این هدیه ی مجازی را به همه ی دوستان تقدیم می کنم امید وارم از من بپذیرید .
برای دریافت سکه روی کلمه عیدتان مبارک کلیک کنید
دست ها بالا
لذت خوردن چای بعد از بازی
امروز هم امتحان ؟
آقای شرفا تو رو خدا یک امروز دست از سر ما بردار
به نقل از فروشنده ی کتاب :
من تا به حال این همه شوق مطالعه کتاب را در دانش آموزان هیچ مدرسه ای ندیده بودم
بچه ها ُ احسنت
کار گاه سفال در اردو گاه و این بار دست و پنجه نرم کردن با گل و هنر های هنرمندان کوچک ما
محسمه ی سفالی ساخت آقای شیخی
واین هم هنرمند دیگرمان اقای صفاری
استکان و نعلبکی
ساخت آقای سبزواری
واِقای میرزایی یک هنرمند دیگر
و هنگام خدا خافظی
در آن روز بیاد ماندنی
من
بازی های شما را دیدم
شادی های شما را لمس کردم
همراه شما خندیدم
در کنار شما گل بازی کردم
شوق شما برای خرید وکتاب را تحسین کردم
در کنار شما غذا خوردم
و دو باره کودکی خود را باز یافتم و توانستم پس از مدت ها از ته دل بخندم
از خداوند و شما به خاطر این همه لطف و مهربانی سپاس گذارم .
سایت المپیاد علوم
یکی از بهترین سایت های آموزش علوم است که به کمک تصاویر و فلش های جالب شما را با مفاهیم علوم آشنا می سازد
توصیه ی من این است که سوالات المپیاد های آن را هم نگاه کرده و به سوالاتی که می توانید پاسخ دهید
برای وارد شدن به سایت روی لینک این سایت کلیک کنید .
http://www.olympiadelmi.ir/main.htm
عکس های خاطره انگیز
دوست فیلسوفم معید برادران
برایت آرزوی سر افرازی و موفقیت میکنم
از این که بیاد من هستی متشکرم
دوست شاعر م
شایان زنجانیان
اگر شعر تازه ای گفتی برایم بفرست
و همه ی دوستان خوب من
به وبلاگ خودتان سری بزنید .
با آرزوی موفقیت برای شما
داستان کوتاه
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنهاازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت : (( درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند . ((بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :(( درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود .(( بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگر مساوی است . تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند
کلاغ بند باز
کلاغی در خیابان نشسته روی سیمی؛
تکانی می خورد گاه به پرواز نسیمی
ببین،آقا کلاغه عجب جایی نشسته؛
مگر پایش شده زخم؟ مگر بالش شکسته؟
آهای،آقا کلاغه ! همین حالا می افتی؛
اگر چرتت بگیرد؛ از آن بالا می افتی
نه،این آقا کلاغه گمانم غم ندارد؛
خیالش هست راحت که چیزی کم ندارد
نه پای او شده زخم
نه بال او شکسته؛
برای بند بازی در آن بالا نشسته
محمود کیانوش