sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش
sutern rings

sutern rings

در جستجوی دانش

معما

عدد های 46 و 96 خاصیت جالبی دارند اگر جای رقمهای انهارا عوض کنیم حاصل ضربشان تغییر نمی کند در حقیقت:

4416=46*96=64*69

ایا می توان عددهای دورقمی دیگری با همین خاصیت پیدا کنید؟

به چه ترتیب باید همه انها را پیدا کرد؟ 

 

 

 

وال المپیاد روسیه 

یک قاضی قصد دارد حکم اعدام را در مورد m زندانی محکوم به مرگ به طریق زیر ( که در این صورت احتمالا بعضی از انها اعدام نمیشوند) اجرا کند

ابتدا انهارا در یک صف مرتب می کند و بعد روی سر هر فرد کلاهی به رنگ سفید یا سیاه قرار می دهد هر فرد فقط رنگ کلاه همه افراد جلویی خود را میبیند بعد زندانی ها ( به ترتیبی که خودشان ان را مشخص میکنند ) رنگ کلاه خود را حدس میزنند هر کسی که اشتباه کند اعدام میشود

زندانی ها حق دارند روز قبل از اجرای حکم با هم مشورت کنند تا تعداد افراد اعدامی که به حداقل برسانند زندانی ها با چه روشی در مورد زنده ماندن حداکثر چند نفر می توانند مطمئن باشند

فرض کنید قاضی به جای دو رنگ از سه رنگ برای کلاه ها استفاده کند در این صورت زندانی ها می توانند زنده ماندن حداکثر چند نفر را می توانند تضمین کنند. 

 

 

یکی از کلاه برداری های رایج در بازار بورس چنین است . کلاهبردار 1000نامه به 1000 نفر می نویسد و پیشگویی می کند که شنبه اینده قیمت سهام شرکت a پایین می اید روز شنبه می رسد و قیمت سهام پایین می اید.

کلاهبردار 1000 نفر را فراموش می کند و 500 نامه به 500 نفر از دسته دوم میفرستد و پیشگویی میکند که که شنبه اینده قیمت سهام شرکت b بالا می رود او 500 نامه هم به 500 نفر دیگر گروه دوم مینویسد و پیشگویی میکند هفته اینده سهام شرکت b پایین می اید

این شنبه هم میرسد و سهام شرکت b بالا می رود کلاهبردار ما 500 نفر را کنار میگذارد و 250 نامه به 250 نفر گروه اول می نویسد و پیشگویی می کند که شنبه اینده قیمت سهام شرکت c بالا می رود و 250 نامه به 250 نفر دیگر گروه اول می نویسد و پیشگویی میکند که سهام شرکت c پایین می اید

شنبه سوم هم میرسد اکنون 250 نفر هستند که به پیشگویی های کلاهبردار ما اعتقاد دارند چون او سه پیشگویی درست کرده است او نامه هایی به این 250 نفر می فرستد و ادعا میکند که پیشگویی بی نظیری دارد که باعث سود کلان میشود ولی این بار پیش از گفتن پیشگویی پول میخواهد با در نظر گرفتن هزینه پست و هزینه های دیگر کلاه بردار ما از هر نفر چقدر باید تلب کند تا 100000 دلار استفاده کند ؟ 

 

 

 
1. بزرگترین عددی که با سه عدد 2  میتوان ساخت چه عددی است ؟

2. بزرگترین عددی که با سه عدد 3  میتوان ساخت چه عددی است ؟

3. بزرگترین عددی که با سه عدد 4  میتوان ساخت چه عددی است ؟

4. بزرگترین عددی که با سه عدد مساوی  میتوان ساخت چه عددی است ؟

5. رابطه ای را پیدا کنید که با سه عدد 2 و علائم ریاضی بتوان هر عددی را ساخت؟ 

 

 

ادامه مطلب ...

ذاستانک

 

 چند داستانک از عمو شلبی ( سیلور استاین )  

 

هشت بادکنک  
 
در بعدازظهر خسته کننده ای،
هشت بادکنک که کسی آنها را نمی خرید.
با نخهاشون تصمیم به پرواز گرفتند.
پروازی آزاد و به هر جا که دلشان می خواست!
یکی بالا رفت که خورشید را لمس کند – پاپ!
یکی فکر کرد سری به بزرگراهها بزند – پاپ!
یکی خواست روی کاکتوسها چرتی بزند – پاپ!
یکی ایستاد که با بچه بی حواسی بازی کند – پاپ!
یکی خواست تخمه داغ بکشند – پاپ!
یکی عاشق یک جوجه تیغی شد – پاپ!
یکی دندانهای یک کروکدیل را معاینه کرد – پاپ!
یکی هم آنقدر معطل کرد که بادش در رفت – ووش!
هشت بادکنک که کسی نمی خرید،
آزاد بودن پرواز کنند و در هوا معلق باشند.
آزاد بودند هر موقع خواستند بترکند!
 
===========  
 
قطعه پازل 
 
یک قطعه پازل ...
که در پیاده رو افتاده،
یک قطعه مقوایی پازل ...
که در آب باران خیس خورده،
ممکنه یک دکمه آبی
از کت خانمی باشه
که توی لنگه کفش زندگی می کرده
می تونه لوبیای سحر آمیز باشه.
یا چینی در پیرهن مخمل قرمز یک ملکه
یا یک گاز از سیبی که
نامادری سفیدبرفی بهش داد ...
می تونه تور یک عروس باشه.
یا یه شیشه که درشور باز کنی غول زشتی بیرون می آد.
می تونه تکه ای از لباس ساحره غرب
موقعی که بخار می شد باشه.
می تونه جریان عمیق قطره اشکی
روی صورت یک فرشته باشه
هیچ چیز به اندازه یک قطعه خیس خورده پازل
احتمال هر چیزی بودن رو نداره.
  
========= 
 
چگونه مجبور نباشیم ظرفها را خشک کنیم؟  
 اگه مجبوری هر روز ظرفها رو خشک کنی
( وای چه کار بی مزه و مزخرفی )
اگه مجبوری هر روز ظرفها رو خشک کنی
( عوض اینکه سری به کوچه بزنی )
اگه مجبوری هر روز ظرفها رو خشک کنی ...
و یک روز یکی از اونها رو بندازی و بشکنی
دیگه کسی اجازه اینکار رو بهت نمی ده
و دیگه مجبور نیستی هر روز ظرفها رو خشک کنی.   
===============  
 
اگه چی بشه چی؟  
 دیشب، وقتی خواستم بخوابم.
چند تا «اگه چی بشه چی؟» به فکرم اومد.
تا صبح جلوی چشمم رژه رفتن و ورجه ورجه کردن
و همان آواز قدیمی «اگه چی بشه چی» رو خوندن:
اگه توی مدرسه درسم بد بشه چی؟
اگه در استخرو تخته کنن چی؟
اگه توی خیابون کتک بخورم چی؟
اگه توی لیوانم سم باشه چی؟
اگه یه باری شروع کنم به گریه چی؟
اگه مریض بشم و بمیرم چی؟
اگه امتحانمو بد بدم چی؟
اگه روی صورتم موی سبز دربیاد چی؟
اگه هیچکس منو دوست نداشته باشه چی؟
اگه یه برق از آسمون بیاد و منو بگیره چی؟
اگه سرم شروع کنه به کوچیک شدن چی؟
اگه باد بادبادکمو پاره کنه چی؟
اگه جنگ بشه چی؟ 
اگه سرویسم دیر برسه چی؟
اگه دندونام صاف در نیاد چی؟
اگه شلوارم پاره بشه چی؟
اگه هیچوقت شنا یاد نگیرم چی؟
هر وقت که همه چیز رو به راهه،
نصفه شب «اگه چی بشه چی» سراغم می آد.   
 ===============  

کنترل دنیا   
 

روزی خدا با لبخند به من گفت:
ببینم، دلت می خواد برای مدتی دنیا رو تو بگردونی؟
گفتم: بله، به امتحانش می ارزه.
بعد پرسیدم:
محل کارم کجاست؟
چقدر حقوق می گیرم؟
کی برای ناهار می ریم؟
بعدازظهر کی مرخص می شم؟
خدا گفت: اون گردونه رو بده به من!
اینطوری حتما کار دنیا رو به هم می ریزی.  
 
=============   
 
 =============   
 
 
دوستی 
 
راهی کشف کرده ام
که برای همیشه با هم دوست باشیم
این راه خیلی ساده است :
هر چه من می گویم ، انجام بده   
 
 =============   
 

خواب عجیب و غریب 

 

دیشب خواب عجیب و غریبی دیدم

خواب دیدم معلم مدرسه شده‌ام

و معلم‌ها هم بچه مدرسه‌ای شده‌اند

و من به آن‌ها تکلیف می دهم.

 

صدتا کتاب تاریخ بهشان دادم

که هر شب حفظ کنند و

وادارشان کردم که بدون آن که چراغ را روشن کنند

تمام آن‌ها را از بر بخوانند.

 

فرستادمشان گردش علمی

به اطراف مغولستان

و برای تکلیف شب شان

گفتم که یک ما گنولیای ارغوانی هفت متری در آنجا پرورش دهند.

 

ازشان پرسیدم حساب کنید که

هر نمرة افتضاحی برابر با چند قطره اشک است؟

و برای هر جواب غلط‌شان

از گوش آویزانشان می کردم.

 

و وقتی که سرکلاس حرف می زدند یا می خندیدند

چنان نیشگونی ازشان می گرفتم که دادشان به هوا می رفت

آنقدر بلند و بلند و بلندتر که یکهو از خواب پریدم

در حالی که حساب دلم خنک شده بود!! ایول! 

 

امتحان امتحان امتحان! 
 
تا جون دارم از ما امتحان می گیرن
تو مدرسه اونقدر از ما امتحان می گیرن
که از نفس میوفتیم
بس که امتحان دادیم و امتحان دادیم امتحان دادیم
انگار که جز این کاری ندارم
اگر می تونستی توی کلمونو نگاه کنی
می دیدی که مغزمون سیاهو کبود شده
از بس که امتحان دادیم و امتحان دادیم وامتحان دادیم
همه فکر و ذهنمون همینه
انقدر هر هفته امتحان دادیم
که اصلا وقت نمی کنیم چیزی یاد بگیریم
  

چند کلیپ حالب

                 

 

کلیپ جنگ آیکون های دسک تاپ  

 

 

 

 

 

 

یک کلیپ زیبا از برونو بوزتی  

 

 

مقایسه ی فرهنگ مردم ایتالیا و دیگر کشور های اروپایی 

 

 

 

معرفی یک نویسنده ی خلاق

 

شل سیلور استاین  

 

 

 

با نام کامل شلدون آلن سیلور استاین (به انگلیسی: Sheldon Alan Silverstein) شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در شیکاگو متولد شدو در ۱۰ مه ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت.[۱] 

 

 

زندگی 

 

پدرش ناتان و مادرش هلن نام داشت و نام خودش شلدون آنی سیلوراستاین بود.او یک دختر و یک پسر داشت، دخترش شوشانا در ۱۱ سالگی از دنیا رفت و تنها پسرش ماتیو در هنگام فوت پدر ۱۲ سال داشت.[۲]

فعالیت هنری  

وی در سال ۱۹۵۰ در ارتش آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس، استارس، پاسیفیک آغاز کرد.

سیلور استاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می‌نویسد که این دو کار نقاشی و نوشتن تنها اموری بودند که وی در آنها موفق بود، معروفترین آثار سیلوراستاین آثاری است که او برای کودکان نوشته‌است. هر چند آثار وی در گروه سنی و مخاطب خاصی نمی‌گنجد و بسیاری از آثار او محبوبیت قابل توجهی در بین بزرگسالان دارد.[۳] 

 

آثار  

 

برخی از آثار سیلور استاین که به فارسی ترجمه شده‌است:

  • شیری که جواب گلوله را با گلوله داد (لافکادیو)
  • درخت بخشنده (۱۹۶۴)
  • جایی که پیاده‌رو تمام می‌شود
  • چراغی در اتاقک زیر شیروانی
  • بالا افتادن
  • یک زرافه و نصفی
  • در جستجوی قطعه گمشده
  • کسی یک کرگدن ارزان نمی‌خواد؟
  • بابا نوئل نو
  • راهنمایی پیش آهنگی عمو شلبی
  • آشنایی قطعه گم شده با دایره بزرگ
  • بالا افتادن (۱۹۹۶)
  • "پاهای کثیف"
  • "هملت"
  • "قهرمان"
  • "عاشقانها"
  • "کمی نوازشم کن"
  • " من و دوست غولم"

نمونه آثار

  • ترانه پاهای کثیف(Dirty Feet) 

آه پاهای کثیفی دارم/نمی‌توانم تمیزشان کنم/پاهای کثیفی دارم/برای اینکه /مدت زیادی/در خیابان‌های کثیف/با این و آن دست به یقه شدم/من با پاهای کثیفم از آنجا می‌آیم  

 

 

داستانک

 

یک داستان کوتاه از دوست خوبمان علیرضا  

 

 

 

یک داستان اموزنده برای بچه ها   
یکی بود یکی نبود بچه خرگوش کوچولویی با مادرش تو خونشون زندگی میکردند یک روز خرگوش کوچولو گفت مامان جون من بزرگ شدم می خواهم از پیش شما برم مامانش گفت اگه تو از پیش من بری من به دنبالت مییام خرگوش کوچولو گفت اگه دنبالم بیای من ماهی می شم واز پیش شما میرم مامانش گفت اگه تو ماهی بشی من ماهیگیر میشم و همه دریا را میگردم  خرگوش کوچولو گفت اگه ماهیگیر بشی من گل میشم و توی باغچه قایم میشم مامانش گفت اگه گل بشی من باغبان میشم و همه ی باغچه های دنیا را دنبالت می گردم پس من پرنده میشم و پر میزنم و میرم اگه پرنده بشی و از پیشم بری من درخت میشم تا هر وقت خسته شدی روی شاخه هام بنشینی خرگوش کوچولو گفت اگه درخت بشی من حالا بچه کوچولو  میشم و توی خونه میمونم مامانش گفت اگه تو کوچولوی من بشی و توی خونه بمونی من مادرت میشم و توی اغوشم میگیرمت خرگوش کوچولو همون جا پیش مامانش موند> اون فهمید  هیچ جای امنی بهتر از خانه ی خودمون نیست و هیچکس مهربان تر از پدر ومادر نیست . داستان بچه خرگوش کوچولو یی است که فکر میکنه بزرگ شده و میتونه تنها ی تنها بدونه مادرش زندگی کنه در پایان اون می فهمه که هرگز نمیتونه اغوش مادرش را ترک کنه.  
 

آزمایش های ساده ی علوم

چند آزمایش ساده ی علوم  

    

۱ - آزمایش با سکه  

 

۲ - موتور الکتریکی در 10 دقیقه

 

 

برای دیدن آزمایش ها به ادامه مطلب مراجعه نمایید    

 

ادامه مطلب ...

معرفی یک سایت

 

 

باشرکت در آزمون های این سایت می توانید جوایز ارزنده ای را تصاحب کنید  

 

والا بابام جان دروغ چرا تا قبر ۴ قدمه  

ما که به گوش خودمان نشنیدیم این حرف ها را معید برادران گفته ما هم نقل کردیم دروغ و راستش با خودش  

ما که به این سایت رفتیم و ثبت نام کردیم شما هم بزید تا ببینیم چی پیش میاد .  

 

 

 

 

 

http://www.kanoonquiz.ir/

معرفی یک کتاب استثنایی

 

 

 

 

 

دنیای شگفت انگیز کاغذ  

 

انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان  

 

نویسنده و طراح : رامین رازانی  

 

 

  

 

 

 

 

شاید ریشه بازی با کاغذ نیز همچون بسیاری از امور ‏دیگر در شرق باشد: در چین و ژاپن که با کاغذ شکل‌های ‏مقدس یا خوش‌یمن می‌ساختند و این کار از آیین‌های خاص در ‏میان این مردم محسوب می‌شد. اما بازی با کاغذ، آن‌گونه ‏که در مجموعه حاضر مورد توجه است، ریشه در سال‌های ‏اول قرن بیستم دارد.‏
آنچه در نمونه‌های کاغذی مجموعه حاضر ارائه شده است، ‏سطوح گوناگون هندسی است که برای تبدیل شدن به فضای ‏سه بعدی، نیاز به یک بعد چهارم موقت، یعنی زمان دارد ‏ـ مقصود حرکت‌هایی مانند انتقال موازی بر سطح و چرخش ‏بر روی آن، «تا» زدن بر محور قرینگی یا ترکیبی از ‏آنهاست. به این ترتیب، با حرکت‌هایی مشخص، شیئی شکل ‏می‌گیرد که نشانگر چیزی غیر از خود اوست. این کار که ‏به افسون جادویی کوچک می‌ماند فضایی جز زمان و ماده ‏به وجود می‌آورد؛ فضایی که تبلور خیال ماست، و شاید ‏روزی کسانی آن را بسازند و دیگران نیز از آن بازدید ‏کنند.  

  

 

سه طرح از داخل کتاب انتخاب شده که با پرینت گرفتن از این طرح ها   

روی کاغذ ۱۴۰ گرمی  می توانید این ماکت ها را بسازید  

 

به نظر من و چند تن از دوستانی که مهندس معماری هستند کار آقای رازانی  

 

بسیار شگفت انگیز و خلاقانه است آن چیزی که کم تر در دانشگاه ها و مدارس  

 

ما به آن توجه می شود قابل عرض است که آقای رازانی دکترای معماری داشته و   

در کشور آلمان ساکن هستند و یکی از معماران برجسته ی این کشور می باشند

 

طرح شماره ی یک  

 

 

 

  

  

 

 

 

 

 

 

 

 

برای دیدن طرخ ها به ادامه ی مطلب مراجعه کنید  

ادامه مطلب ...

آزمایش

  
 
این آزمایشگاه از وبلاگ امیر آل داود انتخاب شده است  
 
 

غواص فرمان بردار  

 

 

الف- یک عدد شیشه قرص بگیرید، و آنرا روی لیوان پر آبی برگردانید و کج کنید تا هوایش خارج شود. حال شیشه را روی آب رها کنید تا شناور شود.

ب- شیشه‌ی شناور را کج کنید تا هوا به‌اندازه‌ای خارج شود که وقتی از جدار لیوان به پایین سطح آب نگاه کنید، انتهای مسدود شیشه شناور را زیر سطح آب به ببیند.

ج- با انگشت دهانه‌ی شیشه شناور را بگیرید و آنرا به بطری شیری که پر از آب است وارد بکنید، انگشت‌تان را در زیر سطح آب از دهانه شیشه بردارید.

د- کف دست راستتان را روی بطری پر آب قرار دهید، دست چپ را آرام پایین ببرید و در عین حال کف دست راست را روی بطری فشار دهید، شیشه شناور پایین میرود.

دفعه‌ی دیگر دست چپ را بالا ببرید و همزمان با آن از فشار کف دست راست بکاهید، شیشه شناور همزمان با دست چپ بالا خواهد آمد.

 

 

 

1- د- آب در مقایسه با هوا خیلی کم می‌تواند متراکم بشود، فشاری که توسط کف دست به آب وارد می‌آید به هوای داخل شیشه منتقل می‌شود و مقداری از آب جانشین هوا می‌گردد. مطابق قانون ارشمیدس نیروی شناوری را در شیشه و هوا کم می‌کند، شیشه و هوا در نتیجه سنگینی بیشتر غوطه می‌خورد.

وقتی فشار کف دست را روی آب کم می‌کنید، از فشار هوای داخل شیشه کاسته می شود. بدین معنی که هوا منبسط می‌شود، در نتیجه نیروی شناوری در شیشه و اب و هوا زیاد می‌شود تا آنجائی که بر علیه نیروی نقل به حرکت درآمده و بالا میرود.   

 

 

 

 

 

 بادکنک می ترکد  

 

 

 

الف- بادکنکی را از آب پر کنید تا منبسط شود.

ب- از پایین گرن بادکنک، مطابق شکل ببرید.

ج- کتری معمولی را تا نصفه اش از آب پر کنید، طوری که تا نزدیک لوله‌ی کتری برسد و بخار آب بتواند از لوله خارج شود. اگر لوله‌ی کتری بزرگ تر از دهانه‌ی بطری باشد مقوائی بطول 7 × 12 سانتیمتر بریده و لوله‌ای از آن درست کنید، یک طرف لوله مقوائی را وارد لوله کتری کرده و دهانه‌ی دیگرش را داخل بطری شیر بکنید، حال بگذارید مدت یک دقیقه جدار بطری با بخار در تماس باشد.   باید بعداً

د- به سرعت بادکنک را در دهانه‌ی بطری بگذارید و لبه ی آنرا به حاشیه‌ی دهانه‌ی بطری برگردانید.

ه- خواهید دید که بادکنک در داخل بطری بزرگ و مستع می شود و

و- ناگهان با صدای شدیدی می ترکد.

 

  

  

 

  

 

1-  - ج- بخار آب هوای موجود  در بطری را به خارج می‌راند.

 د- بخار سرد شده و تبدیل به آب می‌گردد و در داخل بطری ایجاد خلاء نسبی می‌کند.

هـ - فشار هوا بادکنک لاستیکی را به داخل بطری می‌راند.

و – لاستیک با صدای بلند می‌ترکد.

 

 

 

 

 

غواصی دیگر   

 

  

 

 

 

الف- پر بزرگی را گرفته و انتهای آنرا بریده و تمیز بکنید.

ب- چند سنجاق یا میخ باریک با انتهای باز یا بریده شده ی پر وارد بکنید و آنرا روی آب ول کنید طوری که انتهای مسدودش یک سانتیمتر بالاتر از آب قرار بگیرند.

ج- غواص را توی یک بطری پر آب وارد کنید، و دهانه ی بطری را با چوب پنبه ای مسدود کنید، بعد درحالی که خیلی آرام به چوب پنبه فشار می دهید، به «غواص» دستور پایین آمدن بدهید. غواص شناور پایین می آید.

د- از فشار چوب پنبه بکاهید و به غواص دستور صعود بدهید با آرامی بالا می آید.

    

 

 

1- ج- فشاری که به چوب پنبه وارد می‌کنید به آب منتقل می‌شود، و فشار آب باعث فشرده شدن هوای داخل غواص می‌شود و در نتیجه از نیروی شناوری غواص کاسته شده و به ته بطری فرو می‌رود.

 

 

 

سخن بزرگان

 

این سخن توسط علیزضا ضیایی ارسال شده است  

 

a music is no music til you rhng it a song is no song til you sing it   

موسیقی موسیقی نیست مگر این که نواخته شود . اواز اواز نیست مگر این که خوانده شود وزندگی به موسقی نزدیکتر است  

 

شکسپیر